خوش اومدی عزیزم
سلام مامانی الان که دارم برات می نویسم تودقیقا سه ماه و هجده روزته . میدونم دیر شروع کردم به نوشتن برات اما تو وروجک وقت برام نمی زاری همش دوست داری شیر بخوری یا همش دوست داری باهات حرف بزنم و بازی کنم و پیشت باشم, الان هم روی پاهام خوابیدی و من دارم برات می نویسم , عزیز من مامانی خیلی دوستت داره و جونش رو برات میده از این به بعد خاطراتت و عکسات رو برات اینجا یادگاری میزارم. خوشگل من این عکس موقعه تولدته که با وزن سه کیلو ششصد و شصت و قد پنجاه و سه سانت ساعت هشت و ده دقیقه روز سیزدهم اسفند نود و یک به دنیا اومدی و تو اتاق عمل سرما خوردی و یک هفته تو دستگاه بودی نمی دونی که من چی کشیدم نمی خوام اون روزهای تلخ بی تو بودن یادم بیاد ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
2:21